ای خداوندِ بيهمتا، اين نفوسِ پُر شوق و وَلَه را به رحمت بی پايان موفّق فرما تا مَوَاهبِ عالمِ انسانی گـردنـد و مَظاهرِ اَلطافِ رَبّانی، در گلستانِ هدايت گُلهای پُر طراوت گـردنـد و در رياضِ حقيقت درختانـی در نهايتِ لطافت. ای خداوند، بر خدمتِ خويش موفّق فرما و از بيگانه و خويش مُستَغنی کن، در هر دَمی شَبنَمی فرست تا گُلشنِ قلوب سبز و خُرَم گردد و رياحينِ فيضِ عنايت برويد.
-حضرت عبدالبهاءای معشوقِ اين شيدائيان و مقصودِ اين سودائيان، پـريشانيم جَمعيّتِ خاطری عطا فـرما، مُستمندانيم توانگر کن، دردمنديم درمانی عنايت نما، مجروح و موجوعيم، مَرهمی مرحمت فرما، گمگشتگانيم هدايت کن، تشنگانيم سيراب نما، آشفتگانيم راحت و سکون ده، ذليليم پرتو عزّت بخش، اُفتادهايم دستگير شو، آزُردِگانيم شادمانی بخش، افسُردِگانيم حَرارت و شوقی عطا فرما، به خدمتِ دوستانت موفّق نما و به عبوديّتِ يارانت مؤيّد کن، اين است منتهی آرزوی دل و جان، اين است منتهی آمال جَنان و وجدان.
-حضرت عبدالبهاءای بندۀ حق، دستِ شکرانه به درگاهِ خداوندِ يگانه بلند نما وبگو ای بهاء جان جانم به فدايت، ای دلبرِ نازنينم، ای يار دلنشينم عنايتی فرما که در مَلکوتِ ابهايت با رُخی روشن و وجدانی چون گُلزار و چمن راه يابم و در خِدمتِ اَمرَت کوشم و جان در رَهَت افشانم و خاکِ رهِ احبّايت گردم اِنّکَ اَنتَ الکريمُ الرّحيم.
-حضرت عبدالبهاءای خدا، تـو شاهدی و گواهی که در دل و جان آرزوئی ندارم جز آنکه به رضايت موفّق گردم و به عبوديّتت مؤيّد شوم، به خدمتت پردازم و در کَرمِ عظيمت بکوشم و جان و دين را در راهت فدا نمايم، توئی دانا توئی بينا هيچ آرزوئی جز اين ندارم که از محبّت سر به کوه و صحرا نهم و فرياد به ظهورِ ملکوتت نمايم و ندايت را به جميع گوشها برسانم. ای خدا، اين بيچاره را چارهای بخش و اين دردمند را درمانی ده و اين مريض را عِلاجی عطا کن، با قلبی سوزان و چشمی گريان به درگاهت مناجات مينمايم. ای خدا، در سبيلت هر بلائی را مهيّا هستم و هر صدمهای را به جان و دل آرزو نمايم. ای خدا، از امتحان محافظه نما، تو ميدانی که از هر چيزی گذشتهام و از هر فکری فارغ شدهام، جز ذکر تو شغلی ندارم و جز خدمتت آرزوئی نخواهم.
-حضرت عبدالبهاءخدايا، اين چه فضليست که عنايت فرمودی و اين چه احسانيست که ارزان کردی؟ قلوب را حُکمِ قلب واحد دادی و نُفوس را رابطۀ شخصِ مُنفَرِد، اجسام را احساسِ جان عنايت کردی و اجساد را اِدراکِ روح و روان، اين ذَرّاتِ تُرابيّه را به شُعاعِ آفتابِ رحمانيّه نمايش و وجودی عنايت کردی و اين قطراتِ فانيه را به امواجِ بحرِ احديّت هيجان و طوفان مرحمت فرمودی. ای توانائی که کاه را قُدرت کوه عنايت کنی و خاک را جلوه گاه آفتابِ پر شکوه فرمائی، لطف و مرحمتی که بر خدمتِ امرت قيام نمائيم تا در بين ملأ امکان شرمسار نگرديم.
-حضرت عبدالبهاء